کلینیک روانشناسی تحول ذهن و زندگی

جستجو پیشرفته محصولات

طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی چیست؟

مقدمه:

در دهه‌های اخیر، موضوع سلامت روانی و روان‌درمانی به عنوان یکی از مسائل مهم و حیاتی در جوامع مختلف به توجه بیشتری دست یافته است. از این رو، روش‌های متنوعی برای مشاوره و درمان مشکلات روانی و رفتاری افراد به وجود آمده است. یکی از این روش‌ها که به عنوان یکی از مهمترین و کارآمدترین روش‌های مورد استفاده در این زمینه شناخته می‌شود، طرحواره درمانی است.

طرحواره درمانی یک روش معتبر و مؤثر در مشاوره و روان‌درمانی است که بر اساس اصول و مفاهیم روان‌شناسی و روان‌پزشکی مدرن بنا شده است. این روش به منظور ارتقای سلامت روانی و اجتماعی افراد و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. طرحواره درمانی به مشاوران و روان‌درمانگران کمک می‌کند تا با استفاده از تکنیک‌ها و روش‌های خاص خود، به مشتریان خود کمک کنند تا مسائل و مشکلات خود را شناسایی کرده و راه‌حل‌های مؤثری برای آن‌ها پیدا کنند.

در این مقاله، به بررسی اصول، مبانی و مفاهیم اساسی طرحواره درمانی پرداخته خواهد شد. در این راستا، ابتدا به تعریف و مفهوم طرحواره درمانی، سپس به بررسی مبانی و اصول این روش و در ادامه به توضیح مفاهیم و فرآیندهای کاربردی طرحواره درمانی خواهیم پرداخت. همچنین، به بررسی نقش و اهمیت طرحواره درمانی در بهبود سلامت روانی و اجتماعی افراد، و نیز کاربردهای مختلف آن در زمینه‌های مختلف زندگی خواهیم پرداخت. امید است که این مقاله، به درک بهتری از طرحواره درمانی و اهمیت آن در بهبود کیفیت زندگی افراد کمک کند.

 

طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره درمانی (Schema Therapy) یک روش روان‌درمانی جامع و یکپارچه است که توسط جفری یانگ در دهه 1990 توسعه یافته است. این رویکرد به‌طور ویژه برای درمان اختلالات شخصیت، مشکلات طولانی‌مدت و الگوهای رفتاری و احساسی منفی که از دوران کودکی و نوجوانی نشأت می‌گیرند، طراحی شده است. در طرحواره درمانی، تمرکز بر شناسایی و تغییر طرحواره‌های ناسازگار اولیه  (Early Maladaptive Schemas ) است که می‌توانند منجر به مشکلات روانی و رفتاری شوند.

 

مفاهیم کلیدی طرحواره درمانی

  1. طرحواره‌های ناسازگار اولیه

طرحواره‌ها، مجموعه‌ای از باورها، خاطرات، تصاویر ذهنی، احساسات بدنی و عاطفی یا به عبارتی الگوهای عمیق و پایدار فکری و احساسی هستند که در دوران کودکی شکل می‌گیرند و به مرور زمان تثبیت می‌شوند. این طرحواره‌ها می‌توانند بر ادراکات، احساسات و رفتار فرد در طول زندگی تأثیر بگذارند. ضمناً ناکارآمد و ناسازگارند و برای بقایشان می‌جنگند. برخی از این طرحواره‌ها شامل رهاشدگی، بی‌اعتمادی، وابستگی، نقص و شرم، و محرومیت هیجانی هستند.

  1. سبک‌های مقابله‌ای

افراد برای مقابله با طرحواره‌های ناسازگار اولیه، از سبک‌های مقابله‌ای استفاده می‌کنند. این سبک‌ها شامل اجتناب، تسلیم و جبران افراطی هستند. هر یک از این سبک‌ها در صورت افراط می‌تواند به نوعی به مشکلات روانی و رفتاری منجر شود.

  1. ذهنیت‌های طرحواره‌ای

ذهنیت‌های طرحواره‌ای وضعیت‌های ذهنی و احساسی هستند که فرد در واکنش به طرحواره‌های فعال خود تجربه می‌کند. این ذهنیت‌ها شامل کودک آسیب‌پذیر، والد منتقد، بزرگسال سالم و کودک شاد می‌شوند. هدف درمانگر در طرحواره درمانی، کمک به فرد برای شناسایی و تغییر ذهنیت‌ها به ذهنیت‌هایی سازگارتر و سالم‌تر است.

  1. نیازهای هیجانی اساسی

پنج نیاز هیجانی اساسی از کودکی در همه انسانها وجود دارد که چنانچه به موقع برآورده نشوند، طرحواره‌های ناسازگار شکل می‌گیرند. این نیازها عبارتند از: نیاز به امنیت(دلبستگی ایمن به دیگران)، نیاز به خودمختاری(استقلال)، نیاز به خودابرازگری( ابراز وجود)، نیاز به تفریح و نیاز به پذیرش محدودیت‌های واقع‌بینانه.

  1. خلق و خو(سرشت)

خلق و خو یا سرشت هر فرد عبارت است از ویژگی‌های شناختی، هیجانی و رفتاری نسبتاً ثابت هر فرد که مبنای ژنتیکی، هورمونی، مغزی و نوروترانسمیتری دارند. خلق و خو در کل زندگی ما وجود دارد، بعضی از ابعاد آن تاحدودی تغییر می‌کند، اما بعضی دیگر همواره ثابت می‌ماند.

 

فرآیند درمان در طرحواره درمانی

  1. ارزیابی و شناسایی طرحواره‌ها

در مرحله اول، درمانگر با استفاده از مصاحبه‌ها، پرسشنامه‌ها و تکنیک‌های مختلف، طرحواره‌های ناسازگار اولیه فرد را شناسایی می‌کند. این مرحله شامل بررسی تاریخچه زندگی فرد و شناسایی الگوهای فکری و احساسی منفی است.

  1. آموزش و شناخت

در این مرحله، درمانگر به فرد کمک می‌کند تا به طرحواره‌های خود آگاه شود و تاثیر آنها را بر زندگی و رفتارهایش درک کند. این شناخت به فرد اجازه می‌دهد تا بهتر بتواند با این طرحواره‌ها مقابله کند.

  1. تغییر و بازسازی

در این مرحله، درمانگر با استفاده از تکنیک‌های مختلف مانند بازسازی شناختی، تمرینات رفتاری، و کار با حالت‌های طرحواره‌ای، به فرد کمک می‌کند تا طرحواره‌های ناسازگار را تغییر دهد و به الگوهای فکری و رفتاری سالم‌تر دست یابد.

 

کاربردهای طرحواره درمانی

طرحواره درمانی به‌طور ویژه برای درمان اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت وابسته مفید است. همچنین، این روش برای مشکلات روانی مزمن مانند افسردگی، اضطراب و مشکلات ارتباطی نیز کاربرد دارد. با توجه به تمرکز بر ریشه‌های عمیق مشکلات روانی، طرحواره درمانی می‌تواند به افراد کمک کند تا تغییرات پایدار و معناداری در زندگی خود ایجاد کنند.

نتیجه‌گیری

طرحواره درمانی رویکردی جامع و یکپارچه است که با تمرکز بر شناسایی و تغییر طرحواره‌های ناسازگار اولیه، به افراد کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتاری سالم‌تری ایجاد کنند. این روش با استفاده از تکنیک‌های متنوع و کاربردی، به افراد کمک می‌کند تا به بهبود کیفیت زندگی و روابط خود بپردازند. طرحواره درمانی، ابزاری قدرتمند در دست درمانگران و افراد جویای بهبود روانی است که با بهره‌گیری از آن می‌توان به تغییرات مثبت و پایدار دست یافت.

 

 

انواع طرحواره‌ها

طرحواره‌ها (Schemas) به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شوند که هر کدام نشان‌دهنده الگوهای خاصی از تفکر و احساسات هستند. جفری یانگ، بنیان‌گذار طرحواره درمانی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه را به 18 دسته تقسیم کرده است که در پنج حوزه اصلی قرار می‌گیرند. در ادامه به توضیح هر کدام از این طرحواره‌ها می‌پردازیم:

 

حوزه 1: جدایی و طرد

این حوزه مربوط به احساسات مربوط به عدم امنیت و ناتوانی در ایجاد روابط سالم و اطمینان‌بخش است.

  1. رهاشدگی / بی‌ثباتی (Abandonment/Instability):

    • ترس از ترک شدن و ناپایداری روابط نزدیک.
    • احساس عدم اطمینان به تداوم حضور دیگران در زندگی.
  2. بی‌اعتمادی / (بدرفتاری)سوءاستفاده (Mistrust/Abuse):

    • انتظار برای آسیب دیدن، سوءاستفاده یا خیانت از سوی دیگران.
    • احساس اینکه دیگران نیت بد دارند و نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.
  3. محرومیت هیجانی (Emotional Deprivation):

    • احساس عدم دریافت محبت، توجه و حمایت هیجانی از سوی دیگران.
    • نیازهای هیجانی برآورده نشده.
  4. نقص / شرم (Defectiveness/Shame):

    • احساس نقص، بی‌ارزشی و شرم.
    • باور به اینکه اگر دیگران واقعیت فرد را بدانند، او را طرد خواهند کرد.
  5. انزوای اجتماعی / بیگانگی (Social Isolation/Alienation):

    • احساس بیگانگی و جدایی از دیگران.
    • باور به اینکه فرد به هیچ گروه یا جامعه‌ای تعلق ندارد.

 

حوزه 2: خودگردانی و عملکرد مختل

این حوزه شامل طرحواره‌هایی است که باعث ناتوانی فرد در داشتن استقلال و عملکرد موثر می‌شوند.

  1. وابستگی / بی‌کفایتی (Dependence/Incompetence):

    • باور به ناتوانی در انجام وظایف روزانه بدون کمک دیگران.
    • احساس بی‌کفایتی در تصمیم‌گیری‌ها و انجام کارها.
  2. آسیب‌پذیری نسبت به ضرر یا بیماری (Vulnerability to Harm or Illness):

    • ترس از وقوع فجایع و بیماری‌های قریب‌الوقوع.
    • نگرانی مداوم از آسیب‌های فیزیکی، بیماری‌ها یا حوادث ناگوار.
  3. خویشتن تحول نیافته / گرفتار (Enmeshment/Undeveloped Self):

    • ناتوانی در ایجاد هویت مستقل به دلیل وابستگی شدید به دیگران.
    • احساس گم‌شدگی و عدم هویت مستقل.
  4. شکست (Failure):

    • باور به اینکه فرد در دستیابی به موفقیت‌ها و اهداف خود ناکام خواهد بود.
    • احساس ناتوانی و بی‌کفایتی در مقایسه با دیگران.

 

حوزه 3: محدودیت‌های مختل

این حوزه شامل طرحواره‌هایی است که باعث ناتوانی فرد در تعیین محدودیت‌ها و مرزهای سالم می‌شود.

  1. استحقاق / بزرگ منشی (Entitlement/Grandiosity):

    • باور به اینکه فرد مستحق امتیازات ویژه‌ای است که دیگران ندارند.
    • رفتار خودخواهانه و عدم توجه به نیازهای دیگران.
  2. خویشتن‌داری ناکافی / خودانضباطی ناکافی (Insufficient Self-Control/Self-Discipline):

    • ناتوانی در کنترل امیال و احساسات.
    • تمایل به اجتناب از ناراحتی و انجام وظایف دشوار.

 

حوزه 4: جهت‌گیری به سمت دیگران

این حوزه شامل طرحواره‌هایی است که باعث می‌شود فرد بیش از حد به نیازها و انتظارات دیگران توجه کند و نیازهای خود را نادیده بگیرد.

  1. اطاعت(تسلیم) (Subjugation):

    • احساس تسلیم شدن در برابر دیگران به منظور جلوگیری از نارضایتی و تنش.
    • احساس اینکه نیازها و خواسته‌های فرد نادیده گرفته می‌شوند.
  2. ایثارگری (Self-Sacrifice):

    • تمایل به فداکاری برای دیگران به بهای نیازهای خود.
    • احساس گناه و بی‌ارزشی در صورت عدم کمک به دیگران.
  3. پذیرش (تأییدجویی) / جلب توجه (Approval-Seeking/Recognition-Seeking):

    • نیاز مداوم به تأیید و تشویق از سوی دیگران.
    • تلاش برای جلب توجه و پذیرش اجتماعی.

 

حوزه 5: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (کمال‌گرایی)

این حوزه شامل طرحواره‌هایی است که باعث می‌شود فرد بیش از حد به استانداردها و انتظارات سخت‌گیرانه پایبند باشد و احساس ارزشمندی خود را به عملکرد و دستاوردها وابسته کند.

  1. معیارهای سخت‌گیرانه / انتقاد بیش از حد (Unrelenting Standards/Hypercriticalness):

    • تمایل به تعیین استانداردهای بالا و انتقاد بیش از حد از خود.
    • احساس نارضایتی مداوم از عملکرد خود و دیگران.
  2. منفی‌گرایی / بدبینی (Negativity/Pessimism):

    • تمرکز بر جنبه‌های منفی زندگی و انتظارات منفی.
    • نگرانی مداوم از مشکلات و شکست‌ها.
  3. بازداری هیجانی (Emotional Inhibition):

    • سرکوب احساسات و ابرازهای هیجانی به منظور جلوگیری از نارضایتی و تنش.
    • تمایل به کنترل و مهار هیجانات.
  4. تنبیه (Punitiveness):

    • باور به اینکه افراد باید به خاطر اشتباهاتشان تنبیه شوند.
    • عدم تحمل اشتباهات و خطاها در خود و دیگران.

 

نتیجه‌گیری

طرحواره‌ها الگوهای فکری و احساسی عمیقی هستند که از تجربیات کودکی نشأت می‌گیرند و می‌توانند تأثیرات عمیقی بر زندگی و روابط فرد بگذارند. شناسایی و تغییر این طرحواره‌ها از طریق طرحواره درمانی می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و کاهش مشکلات روانی و رفتاری کمک کند. با آگاهی از این طرحواره‌ها، افراد می‌توانند به درک بهتری از خود و الگوهای فکری و احساسی‌شان دست یابند و مسیر بهبود روانی و رشد شخصی را آغاز کنند.